فهرست عناوین مطلب [نمایش]
پدیده جنگ اخیر ایران و اسرائیل از منظر جامعهشناختی – حسین عباسی اقدم
حسین عباسی اقدم – دکتری جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران
جنگ اخیر میان ایران و اسرائیل، که به شکلی بیسابقه وارد مرحلهای از رویارویی مستقیم نظامی شد، فراتر از ابعاد سیاسی و امنیتی، نیازمند تحلیلی عمیق از منظر جامعهشناختی است. تحلیل جامعهشناختی این امکان را میدهد تا به جای تمرکز صرف بر سطح رسمی و دیپلماتیک درگیری، به بررسی ساختارهای زیرین، کنشهای اجتماعی، تولید گفتمان و پیامدهای درونی و بیرونی آن بر جوامع دو طرف پرداخته شود.
1) دیدگاههای نظری و تئوری
به زعم ماکس وبر جامعهشناس آلمانی (Weber, 1919)، یکی از وظایف بنیادین دولت مدرن، اعمال انحصاری خشونت مشروع است. خشونت مشروع (Legitimate Violence)، یکی از بنیادیترین مفاهیم در نظریه سیاسی ماکس وبر است و نقشی کلیدی در درک رابطه میان دولت، قدرت و جامعه دارد. کاربست خشونت مشروع در زمینه جنگهای رسمی استفاده و بهربرداری انحصاری دولتها از این مفهوم میباشد؛ تا به واسطهی آن اقدامات نظامی خودشان را بهعنوان ابزار دفاع، بقا یا تثبیت نظم توجیه کنند.
در مورد ایران و اسرائیل، جنگ به ابزاری برای تثبیت مشروعیت درونی دولتها در میان بحرانهای داخلی (اعم از اقتصادی، سیاسی یا اجتماعی) تبدیل شده است. وبر معتقد بود که در زمان بحران، دولتها ممکن است با استفاده از ابزار خشونت مشروع، نوعی اقتدار فراتر از نهادهای معمول را اعمال کنند تا به همبستگی و کنترل دست یابند.
در این شرایط، جنگ نه صرفاً واکنشی به تهدید خارجی، بلکه روشی برای تحکیم انسجام داخلی و ایجاد حس وحدت ملی در شرایط تزلزل اجتماعی تلقی میشود. به عنوان مثال: در ایران، حکومت ممکن است از تهدید خارجی برای توجیه محدودیتهای داخلی، سرکوب اعتراضها، یا اولویت دادن به بودجههای نظامی استفاده کند. در اسرائیل نیز دولت از مشروعیت دفاع از شهروندان یهودی در برابر تهدید «محور مقاومت» برای اعمال خشونت مشروع علیه ایران یا متحداناش بهره میبرد.
مفهوم خشونت مشروع، هرچند در قالب نظری از مشروعیت برخوردار است، اما در عمل اغلب با چالشهای اخلاقی، حقوق بشری و سیاسی روبهرو میشود. به عنوان نمونه می توان از دیدگاه پیر بوردیو Bourdieu, 1991) و میشل فوکو (Foucault, 1975) اندیشمندان فرانسوی بهره جست. بوردیو آن را بخشی از «خشونت نمادین» میداند: یعنی جامعه چنان تربیت میشود که این خشونت را طبیعی یا حتی ضروری بداند. و فوکو نشان میدهد چگونه نهادها، از جمله رسانه و آموزش، به بازتولید این مشروعیت کمک میکنند. در دنیای امروز، مشروعیت خشونت صرفاً بر اساس «حق حاکمیت» توجیه نمیشود، بلکه باید معیارهای بینالمللی مانند حقوق بشر، عدالت اجتماعی و شفافیت دموکراتیک را نیز در نظر گرفت.
مبحث مورد اشاره دیگری در راستای پدیده جنگ در هر جامعهای، انسجام و همبستگی اجتماعی است. به هنگام وقوع جنگ فارغ از هر گونه اختلاف نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، قومی و فشارهای ناشی از این گونه اختلافات، زمینه و بستر اتحاد و همبستهگی افراد جامعه را برای دفاع، مقابله و حفظ هویت ملی فراهم میکند. امیل دورکیم جامعهشناس کلاسیک فرانسوی و بنیانگذار نظریه انسجام اجتماعی (Durkheim, 1912)، در آثار خود، دو نوع همبستگی را از هم تفکیک میکند که عبارتند از: همبستگی مکانیکی و همبستگی ارگانیکی.