سردرگمی مراکز مثبت زندگی بین سامانه جامع و لایف پلاس
سردرگمی مراکز مثبت زندگی بین سامانه جامع و لایف پلاس
ابهامی که به ضرر مددجویان و مددکاران تمام میشود
در چشمانداز پویای خدمات بهزیستی در ایران، مراکز مثبت زندگی به عنوان بازوان توانمند سازمان بهزیستی، نقش حیاتی در ارائه خدمات به توانخواهان ایفا میکنند. این مراکز که با شعار عدالت محوری و دسترسی آسانتر به خدمات تأسیس شدند، اکنون با چالش بزرگی دست و پنجه نرم میکنند: سردرگمی بین دو سامانه اصلی، سامانه جامع خدمات بهزیستی (سامانه جدید) و سامانه لایف پلاس (سامانه قبلی).
این ابهام نه تنها عملکرد این مراکز را مختل کرده، بلکه به ضرر مالی و روانی کارکنان زحمتکش و در نهایت، مددجویان نیز تمام میشود.
ریشههای سردرگمی: تضاد بین سیاستهای ستادی و واقعیت اجرایی
مسئولین ستادی ادارات کل بهزیستی به کرات بر ضرورت انتقال امورات پروندههای توانخواهان به سامانه جامع خدمات بهزیستی تأکید کردهاند. این تأکیدات، با هدف یکپارچهسازی اطلاعات، افزایش شفافیت و بهبود کارایی سیستم، منطقی به نظر میرسد. اما در عمل، اکثریت مراکز مثبت زندگی همچنان در موقعیت قبلی خود، یعنی استفاده حداکثری از سامانه لایف پلاس، باقی ماندهاند.
این تضاد، نه تنها باعث ایجاد بلاتکلیفی شده، بلکه خلاء جدی در اطلاعرسانی دقیق و موثق پیرامون این موضوع را آشکار میسازد.
تبعات مالی و عملیاتی سردرگمی: از ضرر مراکز پیشرو تا نارضایتی کارکنان
این ابهام در استفاده از دو سامانه، به ویژه برای مراکزی که تعداد پروندههای کمتری دارند و یا آنهایی که با نیت همسویی با سیاستهای سازمان بهزیستی، فعالیتهای خود را با مشقت فراوان به سامانه جامع جدید منتقل کردهاند، ضررهای جدی به همراه داشته است.
در حالی که این مراکز با امید به دریافت حقالزحمه منظم و در راستای سیاستهای سازمان قدم برمیداشتند، اخبار غیررسمی حاکی از آن است که حقالزحمه خدمات ثبتشده در سامانه جامع خدمات بهزیستی به طور کامل واریز نمیشود.
در مقابل، مراکزی که به دلایل مختلف، همچنان در سامانه لایف پلاس باقی ماندهاند، به نظر میرسد که حقالزحمههایشان به درستی و به موقع واریز میشود. این وضعیت، حس بیعدالتی و بیاعتمادی را در میان مدیران و مددکاران مراکز مثبت زندگی تشدید کرده است.
عدم پاسخگویی و سردرگمی متقابل مسئولین
یکی از تلخترین جنبههای این معضل، عدم اطلاعرسانی دقیق و پاسخگویی شفاف از سوی کارشناسان در سطوح شهرستانی و استانی است.
مددکاران و مدیران مراکز مثبت زندگی، در مواجهه با این ابهامات، به هیچ پاسخ قاطع و موثقی دست نمییابند و پاسخهای ممتنع، بر سردرگمی آنها میافزاید. این فقدان شفافیت، نه تنها به ضرر مراکز است، بلکه اعتبار سازمان بهزیستی را نیز زیر سوال میبرد.
چالشهای پیش روی “بازوان سازمان”: وقتی شعار و عمل همسو نیستند
این وضعیت ناگوار، این واقعیت تلخ را نمایان میسازد که علیرغم شعارهای دلسوزانه مبنی بر اینکه مراکز مثبت زندگی “بازوان سازمان بهزیستی“ هستند، در عمل گویا اولویت هیچکس نیستند و مجبورند با چالشهای خودشان دست و پنجه نرم کنند.
این عدم هماهنگی و فقدان پشتیبانی قاطع، نه تنها انگیزه کارکنان را کاهش میدهد، بلکه کیفیت خدماتی را که باید به آسیبپذیرترین اقشار جامعه ارائه شود، به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
راهکارهای پیشنهادی برای عبور از ابهام
برای حل این سردرگمی و جلوگیری از آسیبهای بیشتر، اقدامات فوری و قاطعانه ضروری است:
- شفافیت کامل در اطلاعرسانی: سازمان بهزیستی باید هرچه سریعتر، با صدور یک بخشنامه شفاف و جامع، تکلیف استفاده از هر دو سامانه را مشخص کند. این بخشنامه باید شامل دلایل دقیق استفاده از هر سامانه، زمانبندی انتقال کامل، و پیامدهای مالی و عملیاتی هر تصمیم باشد.
- رفع فوری مشکلات مالی مراکز پیشرو: حقالزحمه مراکزی که به سامانه جامع منتقل شدهاند، باید بلافاصله و به طور کامل تسویه شود. این اقدام، اعتماد از دست رفته را بازمیگرداند و به مراکز انگیزه میدهد تا با سازمان همسو شوند.
- آموزش و پشتیبانی فنی مداوم: نیاز به آموزشهای جامع و مستمر برای استفاده از سامانه جامع و همچنین پشتیبانی فنی قوی و در دسترس، از اهمیت بالایی برخوردار است.
- ایجاد کانالهای ارتباطی مستقیم و پاسخگو: باید کانالهای ارتباطی مستقیم و قابل اعتمادی برای مدیران و مددکاران مراکز مثبت زندگی ایجاد شود تا بتوانند سوالات و ابهامات خود را مطرح کرده و پاسخهای دقیق دریافت کنند.
- ارزیابی و بازنگری سیاستها: سازمان بهزیستی باید به طور مستمر سیاستهای خود را ارزیابی کند تا اطمینان حاصل شود که شعارها و اقدامات عملی همسو هستند و منافع مددجویان و کارکنان در اولویت قرار دارند.
- تقویت زیرساختهای فناوری اطلاعات: اطمینان از عملکرد صحیح، پایدار و بدون نقص سامانه جامع خدمات بهزیستی ضروری است تا مراکز بتوانند بدون دغدغه به آن اعتماد کنند.
نتیجهگیری
سردرگمی کنونی بین سامانه جامع و لایف پلاس، نه تنها یک چالش اداری، بلکه یک معضل جدی است که بر زندگی توانخواهان و تلاشهای بیوقفه مددکاران اجتماعی تأثیر مستقیم میگذارد. سازمان بهزیستی باید با درک عمیق این بحران، گامهای قاطع و شفافی برای رفع آن بردارد.
تنها با همسویی سیاستها با واقعیتهای اجرایی، شفافیت در اطلاعرسانی و حمایت عملی از مراکز مثبت زندگی است که میتوان به چشمانداز روشنتری برای ارائه خدمات بهزیستی در کشور دست یافت و عدالت محوری را از شعار به عمل تبدیل کرد.
سردرگمی مراکز “مثبت زندگی” بین سامانه جامع و لایف پلاس